اولین سطر مقدمه کتاب والدن نوشته هنری دیوید ثورو با این جمله شروع میشود : من به سرنوشتم تا مغز استخوان عشق می ورزم . ثورو مرد نازنینی است ، او عمدتا به خاطر شاهکارش : والدن ، شناخته میشود . والدن¹ نام دریاچه ای است در آمریکا در نزدیکی کنکورد ماساچوست²، که ثورو دو سال و دو ماه و دو روز را در آن سپری کرد و بعد از آن کتاب والدن را نوشت . ثورو در این مدت تنها در کلبه ای نزدیک دریاچه زندگی کرد .

والدن با ترجمه خوب علیرضا بهشتی شیرازی و منتشر شده است . ناشر انگلیسی کتاب مقدمه مفصل و جامعی برای شناخت بیشتر ثورو بر کتاب والدن نوشته است . در مقدمه چند نکته جالب در مورد ثورو آمده است که اینجا هم به آن اشاره میشود ، ثورو در عصر خودش چندان شناخته شده نبود :

  • تعجبی ندارد که همعصران ثورو قدرش را بدرستی نشناختند . او شیوه ای از زندگی سعادتمند و سرپناهی برای رستگاری از عصر سرسام زده خود (و بعد از خود ) پیشنهاد می کند که تحقیر دیدگاه عامه یکی از ستون های اصلی آن است.( از مقدمه مترجم)

ثورو در سال 1854 شروع به ساخت کلبه اش در کنار دریاچه والدن نمود .  ثورو در حقیقت به دنبال این بود :

  • ... این یک تجربه بود تا پاسخ این سوال را به خود بدهد که زندگی تا چه حد میتواند ساده شود و در عین حال هنوز یک زندگی خوب باشد ؟ به نظر می رسد اکثر مردم می پندارند هر چه بیشتر داشته باشند روزگارشان بهبود می یابد ، و آنان خود را به بردگی می گمارند تا چیزی بدست آورند که سرانجام یک وبال است .

ثورو درباره دلیل زندگی اش در جنگل میگوید :

  • من به بیشه رفتم زیرا میخواستم متاملانه زندگی کنم تا تنها با واقعیت های اساسی حیات رو در رو شوم ... .

او در مورد دلیل زیستن در جهان می گوید :

  • غرض اصلی از آمدن من به این جهان تبدیل آن به جایی بهتر برای زیستن نیست ، که زیستن در آن است ؛ خوب باشد یا بد .

 گرچه در زمان حیات وی کتاب به زحمت به چاپ دوم رسید اینک یکی از پرطرفدارترین کتابهای آمریکاست.

هنری دیوید ثورو ، تصویر از ویکی پدیا

کتاب ابتدا فصلی مفصل در مورد اندیشه های ثورو در مورد اقتصاد است و سپس روند ساخت کلبه در زمینهای دریاچه والدن و سپس دو سال اقامتش در آن را شرح میدهد . ثورو به شدت طرفدار ساده زیستی است و بارها در کتابش این مسئله را مورد تاکید قرار می دهد . در مورد سفر با پای پیاده نکته جالبی دارد که نشان دهنده عمق نگاه ساده زیستی اوست :

  • کسی به من می گفت : از این که پولی پس انداز نمیکنی متعجبم ، تو عاشق سفری . تو میتوانی سوار قطار شوی و همین امروز به فیچ برگ بروی تا ییلاق های آنرا ببینی . ولی من عاقل تر از آنم . من آموخته ام که مسافر چابک کسی است که با پای پیاده سفر می کند . به دوستم می گویم بیا ببینیم چه کسی زودتر خواهد رسید ، مسافت سی مایل است و کرایه 90 سنت : دستمزد تقریبا یک روز کار ... خب ! من همین الان پیاده راه می افتم و پیش از شامگاه به آنجا میرسم ، ... در این میان اگر بخت یارت باشد و در این موقع سال بتوانی کاری پیدا کنی ، وقتی من رسیده ام تو تازه کرایه ات را کسب کرده ای ... .

    این نکته جالب که ثورو به آن اشاره میکند را من قبلا در کتاب هنر خوب زندگی کردن رولف دوبلی

    دیده بودم ، در آنجا محاسبه زمانی که برای خرید خودرو صرف میکنیم ، یعنی زمانی که به سر کار میرویم تا با درآمدمان خودرو بخریم ، را در محاسبه سرعت متوسط خودرو وارد کرده بودند و نتیجه این بود که شما هنگامی که یک وسیله را میخرید در حقیقت بسیار کمتر از زمانی که فکر می کنید در زمان صرفه جویی میکنید (فصل پنجم ، اثر معکوس) . واضع این تفکر هیجان انگیز را باید ثورو دانست . تفکری که اتفاقا بسیار زیست محیطی هم هست و مصرف گرایی را نهی میکند.

دریاچه والدن ، ویکی پدیا

در مورد دارایی ها جای دیگری می گوید :

  • آدمیان چندان صاحب گله هایشان نیستند که گله هایشان مالک آنان اند ، از بس که گله ها آزادترند .

در مورد اهرام مصر و ساختمان های مانند آن که پیشینیان ساخته اند میگوید :

بسیارند کسانی که به یادبودهای غرب و شرق اهتمام می ورزند و دوست دارند بدانند چه کسی آنها را ساخته است . در عوض من ترجیح میدهم بدانم در آن روزگاران چه کسانی بودند که چنین چیزهایی نساختند ؛ کسانی که متعالی تر از این گونه امور پیش پا افتاده میزیستند .

جالب است که در کتابی که در سال 1854 نوشته شده است ، ثورور چنان تسلطی به ادبیات ملل دارد که برای حرفش سندی از گلستان سعدی می آورد که واقعا مرا به فکر فرو برد ، مردی چنین آزاد اندیش حدود 170 سال قبل در کنار دریاچه والدن اقامت کرده است(کتاب را چند سال بعد از اقامتش در والدن نوشته است) و چه شبهایی را در کنار بخاری هیزمی اش سپری کرده است . آیا در همان شبها گلستان سعدی خوانده است ؟

ثورو حکایتی از باب هشتم (در آداب صحبت ) گلستان می آورد در باب درخت سرو . حکایت به عینه در کتاب والدن منعکس است با این اشعار :

بر آنچه می گذرد دل منه که دجله بسی

پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد

گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم

ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد.

البته ثورو از شاعران بسیاری نقل قول می کند که سعدی یکی از آنهاست.

او دغدغه و عشق زیادی به کتاب دارد و دغدغه اش در مورد هم صحبتی با کتابخوانها(که آنها را نمی یابد) بیشتر است :

  • فکر می کنید کسی که اخیرا از خواندن یکی از بهترین کتاب های انگلیسی به دنیای ما بازگشته است چند تن را می یابد که بتواند با آنها درباره اثر گفتگو کند؟

ثورو ضمنا توصیف دقیق و بی نقصی از حیات وحش والدن ارائه میدهد . درختها ، پرندگان و ماهیها را با علاقه توصیف می کند و فصل پانزدهم کتاب را به طور کامل به حیوانات زمستانی تخصیص داده است . توصیف او از شاهین احتمالا یکی از جذاب ترین توصیف هاست :

  • با اعتماد به نفسی پرغرور در دشت های هوا بازی می کرد ، با خنده ای خفته و شگفت بر می خاست و بر می خاست ، سقوط های آزاد و زیبایش را تکرار می کرد ، همچون یک بادبادک چرخ می زد و چرخ می زد و سپس خود را از فرود عظیمش باز می یافت .

صفحه اول کتاب والدن ، با نقاشی سوفیا خواهر ثورو ، ویکی پدیا

در مورد نیاز انسان به حیات وحش میگوید : ما به معجون حیات وحش نیازمندیم که گاهی در باتلاق ها ، آن کمینگاه بوتیمار و مرغ چمن زار پرسه بزنیم و در جایی که تنها مرغهای وحشی تر و تنها تر آشیانه می سازند و قاقم شکم بر زمین میساید غریو پاشلکی را بشنویم .

واقعا تا به حال توصیفی زیبا تر از این در مورد حیات وحش شنیده بودیم ؟ نباید از ترجمه زیبای سید علیرضا بهشتی شیرازی هم بسادگی عبور کرد که لذت خواندن این اثر را دوچندان کرده است .

والدن در سال 1397 توسط انتشارات روزنه چاپ شده است .

1-Walden

2-Massachusetts