کل ، پناهگاه حیات وحش عباس آباد نایین ، استان اصفهان ، تصویر از مهدی جلال پور باز نشر شده در iew.ir
صدور پروانه های شکار ، مخالفان بسیاری در ایران پیدا کرده است. معمولا صدور پروانه شکار برای اداره های محیط زیست تبدیل به کاری طاقت فرسا شده است. بسیاری از ادارات سعی میکنند تا وارد این موضوع داغ نشوند و بدون دردسر شکار را کنار میگذارند.
اما با گذشت چند دهه که عمدتا به دلیل خشکسالی صدور پروانه های شکار عادی و ویژه در مناطق ایران متوقف شده است چه تغییری در بافت جامعه شکارچیان ایران پدید آمده است؟
یکبار برای بررسی نقاط گزارش پلنگ در استان اصفهان ، با چند شکارچی با سابقه مصاحبه کردم تا ببینم در کدام نقاط اصفهان پلنگ گزارش کرده اند. داستان جالبی از شکار در مناطق کویری استان اصفهان در شرق استان تعریف میکرد ، که در میان خاطراتش به این نکته اشاره کرد که در سفری آشپز گروه موفق به یافتن شکار آن سفر شده است . معلوم شد در زمانهای گذشته و قبل از تاسیس اداره محیط زیست در بسیاری از مناطق ، شکارچیانی پس از اخذ مجوز پروانه عادی مناطق آزاد حتی اشپز هم همراه خود میبردند!
در مورد دیگری هنگامی که در پناهگاه حیات وحش قمشلو مشغول بررسی قلمرو گرگ بودیم ، پس از برخورد با یک گروه شکارچی غیر مجاز ، تیراندازی و درگیری ، شکارچیان با رها کردن کوله پشتی خود فرار کردند. در بررسی کوله پشتی یکی از شکارچیان مقداری ذغال پیدا شد ، معلوم شد شکارچیان غیرمجاز برای اینکه آتش از دور دیده نشود برای درست کردن چایی از ذغال استفاده می کنند.
قوچ و میش ، قرق اختصاصی علی آباد مهریز ، استان یزد ، تصویر از قرق علی آباد
مقایسه این دو مورد از این لحاظ جالب است که یک گروه ، یک آشپز را کنار آتش مستقر می کند و شب نشینی های طولانی پس از بیابان گردی کنار آتش دارد و یکی حتی لذت یک چای آتشی را هم نمی تواند ببرد .
دسته دوم شکارچیانی هستند که لذت شکار را صرفا در بدست آوردن گوشت شکار خلاصه کرده اند .
ممنوعیت صدور پروانه عادی در مناطق آزاد باعث بوجود آمدن مسائل بسیاری شد ، از جمله اینکه در بافت فرهنگ شکار ایران تغییرات جدی بوجود آورد.
حرفی در این که در زمان صدور پروانه شکار ، تخلفات بسیاری صورت میگرفت نیست . بسیاری با پروانه پرنده اقدام به شکار چهارپا میکردند ، بسیاری با داشتن یک پروانه دوشکار میزدند و مانند آن .
اما بحث اینجاست که قشری که به بیابان و جنگل میرفته است تا از طبیعت استفاده کند ، شب نشینی داشته باشد و از محیط شهر دور باشد ، حالا تبدیل به قشر جدید شده است که با چراغ خاموش شبانه به عرصه های طبیعی میرود ، در یک مواجه با حیات وحش تا جایی که بتواند شکار می کند (مثلا تمام افراد یک گله کل و بز) ، به علت استرس شدید هیچ استقاده ای از طبیعت نمیبرد ، پتانسیل درگیری با محیط بانان را دارد و به هیچ چیز به جز گوشت شکار توجه نمی کند.
در حالی که در سالهای گذشته بسیاری از تصاویر حیات وحش ایران حتی تصاویری از یوزپلنگ آسیایی توسط شکارچیان ثبت می شد ، در سالهای اخیر به علت ماهیت غیرقانونی شکار ، افرادی که به این کار اقدام میکنند ، معمولا چندان اهل هنر و عکاسی و ثبت نیستند زیرا نگران باقی گذاشتن مدرک جرم هستند.
در حقیقت می توان گفت قشری که شکار برایشان بهانه حضور در طبیعت بوده است ، جای خود را به قشری داده است که گوشت شکار برایشان تنها بهانه است.
شکار در زمان قاجار ، از نسل کشی های قدیمی مدارک اندکی به جا مانده است ، تصویر از عصر ایران
البته این سناریو مخالفانی هم دارد. در گذشته به علت کم بودن منابع ارتباطی به خصوص اینترنت ، تخلفات شکارچیان بازتاب کمتری می یافت . بنابراین کمتر مدارکی از تخلفات دهه های گذشته وجود دارد ، بنابر این شکارچیانی که در گذشته تخلف کرده اند ممکن است این شانس را داشته اند که دوربین های نگاتیوی چندان دوست انتشار گسترده تصویر تخلفشان نبودند تا موبایل های امروزی .
یک بار که با محیط بانان رد یک متخلف را دنبال میکردم یادم هست متخلف از ترس گیر افتادن از تنگه ای با جیپ عبور کرده بود که تنها با موتور قابل عبور بوده است ، یاد شکارچی ای افتادم که تصویرش را کنار آتش بزرگی در سالهای دهه 70 نشانم داده بود .خندان بود و از طبیعت لذت میبرد ، تحت تعقیب هم نبود ؛ تفاوت از زمین تا آسمان بود . (برای اینکه یک طرفه به قاضی نرویم باید تاکید شود که شکارچی دوم ؛ هم تصاویری از تخلفاتش را به من نشان داد ، تخلف قبلا هم بوده است، در دهه های قبل همه شکارچیان قانونمند نبودند زمانی که پروانه صادر می شد ، اینجا زاویه نگرش بیشتر به فرهنگ زیر و رو شده شکار نگاه می کند).